معنی سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک, معنی سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک, معنی sc;cbاj، fd]اci، bckاjbi، fd ls، kتcml, معنی اصطلاح سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک, معادل سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک, سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک چی میشه؟, سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک یعنی چی؟, سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک synonym, سرگردان، بیچاره، درمانده، بی کس، متروک definition,